نویسنده: آنتونی جیمز كرتیس
مترجم: دكتر فرامرز سهرابی



 

اجابت (یا موافقت با توصیه) ‌می تواند به مثابه «حدی كه رفتار بیمار (از لحاظ خوردن داروها، پی گیری رژیم غذایی یا سایر تغییراتی كه در شیوه زندگی بوجود می آید) با توصیه های پزشكی و بهداشتی سازگار و هماهنگ باشد، تعریف شود» (هاینز و همكاران (1)، 1979). این امر یكی از دغدغه های فزاینده روانشناسان سلامت و متخصصان پزشكی است. همچنین اجابت به مثابه یكی از اصلی ترین ابزار برای بهبودی بیمار و گسترش بهداشت (سلامت) مثبت در جامعه است. اصطلاح " اجابت" بخاطر در برداشتن بار مسئولیتی مورد انتقاد قرار گرفته است و بطور فزاینده ای در ادبیات پزشكی كلمه " تبعیت" (2)‌پیروی و یا حتی " مساعدت درمانی" (3)ترجیح داده می شود. به این ترتیب یك رویكرد همكاری بین دو عنصر بیمار و متخصص بهداشت ارائه می شود (‌پیتس و فیلیپس،‌1998). با كمال تعجب، شواهد تحقیق نشان می دهد كه بیش از 50 درصد بیماران كه بیماری مزمن مثل دیابت یا فشارخون بالا دارند دستورات دارویی خود را اجابت نمی كنند (اوگدن، 1996). سطح اجابت آنان بطور مستقیم به (وخامت) بیماری شان مربوط نیست. بنابراین این امر نشان می دهد كه ممكن است عوامل روانشناختی در عدم اجابت و پذیرش درمان دارویی دخیل باشند.
علاوه بر دغدغه های آشكار سلامت، پیچیدگیهای اقتصادی نیز در عدم اجابت درمان از سوی بیماران دخیل است. مثلاً در سال 1980 بین 396 تا 792 میلیون دلار بدلیل عدم اجابت داروهای تجویزشده پزشكان در ایالات متحده آمریكا به هدر رفت (اوگدن، 1996). البته اندازه گیری اینكه در اصل فقدان رفتار مبتنی بر قبول درمان چیست، خود مسأله آفرین است. برخی از جنبه های عدم اجابت درمان آسانتر از دیگر موارد قابل اندازه گیری است (پیتس و فیلیپس، 1998).

پیش بینی اجابت درمان از سوی بیمار

لی (4) (1981 تا 1989) یك مدل فرضی شناختی درباره اجابت درمان از سوی بیمار را مطرح كرد. او نشان داد كه اجابت درمان از جانب بیمار می تواند با توأم شدن رضامندی بیمار با فرآیند مشاوره و درك اطلاعاتی كه به بیمار داده شده و یادآوری این اطلاعات، پیش بینی شود. در شكل 1 این الگو نمایش داده شده است:
شکل 1- الگوی اجابت درمان از سوی بیمار
منبع: "ارتباط بین درک، حافظه، رضامندی و اجابت" پی. لی (1989).

ارزیابی الگوی «لی» درباره اجابت برنامه درمان

برنون و فیست (1997، صفحه 165) استدلال می كنند كه یك الگو و نظریه مفید در سلامت و بهداشت روانی، باید:
* پژوهش مهمی بعمل آورد.
* مشاهدات را تنظیم و سازماندهی كند و آنها را توضیح دهد.
* در پیش بینی و تغییر رفتارها، متخصصان را یاری كند.
الگوی «لی» تمام معیارهای لازم را به درجاتی داراست، این امر را تحقیق زیر نشان می دهد:

رضامندی بیمار

"لی" (1988) تعداد 21 مطالعه درباره بیمارانی كه برای گرفتن خدمات درمانی به بیمارستان مراجعه كرده بودند، انجام داد. او دریافت كه 28 درصد بیماران درمانگاه های عمومی در انگلستان از خدمات درمانی ارائه شده رضایت ندارند. نارضایتی گزارش شده بیماران بیمارستانی حتی از این هم بالاتر است یعنی 41 درصد آنها نسبت به درمان خود ناراضی هستند. "لی" با بررسیهای بیشتر به این نتیجه رسید كه نارضایتی از جنبه های مختلف مشاوره بویژه از جنبه های عاطفی (مثلاً فقدان حمایت و درك عاطفی و هیجانی) و جنبه های رفتارهای آن (مثلاً نسخه نوشتن، توضیحات كافی دادن) و شایستگی و صلاحیت متخصصان بهداشتی (سلامت) مثلاً تناسب ارجاع و تشخیص ناشی می شود. لی (1987)‌ پی برد كه رضامندی بیمار شامل محتوای مشاوره نیز می شود. در این حیطه او دریافت كه بیماران " در جستجوی اطلاعات" بودند (یعنی آنها می خواستند تا آنجائیكه ممكن است درباره شرایط و حالات خود بیشتر بدانند)، ولی در مورد كسب اطلاعات احساس قوی نداشتند (‌نمی خواستند وخامت واقعی حالات و شرایط خود را بدانند) حتی اگر این امر به معنای دریافت خبر بد باشد. این یافته ها در جاهای دیگر برای تشخیص های سرطان تكرار شده است. جایی كه بیش از 85 درصد بیماران تمام اطلاعات درباره تشخیص، درمان و پیش آگهی را خواستار شدند (‌كلی و فرایسن (5)، 1950، رینولدز و همكاران (6)، 1981).
همینطور، در بررسی 9 موردمطالعه بیماری های لاعلاج (7)، 60 تا 98 درصد بیماران خواستار دانستن خبرهای بد درباره خود شدند (ویچ (8)، 1978، نقل شده در لی، 1982). هرچند شواهدی وجود دارد كه گروهی كوچك ولی قابل توجه (مهم) نمی خواهند حقیقت سرطان و بیماری قلبی را بدانند (‌كوبلر و راس، 1969، هَكِت و وایزمن (9)، 1969). این یافته ها، ‌بدلیل (حداقل بخشی از دلایل) حاكمیت و متداول بودن نگرشهایی بود كه در طول دوره مطالعه جریان داشت. تحقیق نشان می دهد كه نگرشها از اواخر 1960 و اوایل 1970 در جهت خواست افراد برای جستجوی اطلاعات بیشتر درباره سلامت و بیماری تغییر یافته است.

درك و فهم بیمار

اجابت درمان از سوی بیمار قویاً به توانایی بیمار در فهم و درك ماهیت شرایط خود، برنامه درمانی توصیه شده و فرآیند دخیل در چنین درمانی، بستگی دارد. بویلی (10) در سال 1970 از بیماران خواست كه دامنه بیماری های مختلف را با استفاده از چك لیست تعریف كنند. او دریافت كه 85 درصد بیماران توانستند مفاصل و 80 درصد آنها ورم مجاری نایژه را تعریف كنند. حدود 77 درصد از بیماران یرقان را می شناختند و فقط 52 درصد آنها قادر بودند تندی ضربان نبض را بدرستی تعریف كنند. بویلی همچنین از بیماران خواست تا اعضای مختلف بدن را محل یابی كنند. او دریافت كه فقط 49 درصد توانستند جگر، 42 درصد قلب و فقط 20 درصد شكم را، محل یابی كنند. سایر پژوهشگران اظهار داشتند كه توضیح علت و وخامت بیماری نیز به اندازه محل یابی اعضای حیاتی بدن ضروری است. روث (11) (1979)‌دریافت كه گرچه بیماران درباره علت رفتار سیگار كشیدن و سرطان ریه درك و فهم خوبی داشتند، اما 50 درصد آنها سرطان ریه ناشی از سیگار كشیدن را پیش آگهی خوبی برای بهبودی می دانستند، در حالی كه این بیماری در حقیقت كشنده است. روث همچنین پی برد كه 30 درصد از بیماران عقیده داشتند كه فشار خون بالا ممكن است بوسیله تغییر سبك زندگی بهبود یابد (البته بطور كلی درمان نمی شود).

بیمار و یادآوری توصیه های پزشكی

بیماران ممكن است از روند مشاوره ی خویش رضامندی خوبی را گزارش كنند و فهم و درك خوبی از شرایط خود داشته باشند. ولی اگر آنها نتوانند توصیه های پزشكی را بخاطر آورند، این امر، میزان اجابت مشاوره پزشكی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. باین (12) (1977) نمونه ای از بیماران را كه به درمانگاه عمومی مراجعه كرده بودند، آزمایش كرد او دریافت كه 37 درصد آنها قادر نبودند نام دارویی را كه برایشان تجویز شده بود، به یاد بیاورند. حدود 23 درصد آنها نتوانستند فراوانی دُز یا میزان مصرف دارو را به یاد آورند و 25 درصد نتوانستند طول درمان را به خاطر بیاورند. كریچتون و همكاران (13) (1978) پی بردند كه 22 درصد بیماران برنامه درمانی توصیه شده خود را پس از ملاقات با پزشك خود (GP) فراموش كرده بودند. لی (1989) دریافت كه همه عوامل روانشناختی كه ذیلاً نام برده می شود یادآوری اطلاعات در اجابت درمان را افزایش می دهد:
* پایین آوردن اضطراب
* افزایش دانش و اطلاعات پزشكی
* سطح بالای هوش
* اهمیت و فراوانی اظهارات و گفته های بیمار
* اثرات نخستین (جایی كه اولین چیزی كه به ما گفته شده است، بیشتر بخاطر می آوریم).
سن بیمار، برعكس بعضی نظرات كلیشه ای، در موقعیت یادآوری اثری ندارد. این یافته ها توسط هومِدز (14) (1991) كه گزارش داد بیش از 200 متغیر در امر اجابت درمان از سوی بیمار تأثیر دارند، نیز مورد تأیید قرار گرفت. او متغیرهای دخیل در امر اجابت درمان را بشرح زیر طبقه بندی می كند:
* ویژگیهای شخصیتی بیمار
* ویژگی های برنامه درمانی
* سیمای بالینی بیماری
* ارتباط متقابل بین مراقب بهداشت و بیمار
* ترتیبات بالینی (كارگزاری بالینی).

پی‌نوشت‌ها:

1.Haynes et al
2.Adherence
3.Therapeutic
4.Ley
5.Kelly and Friesen
6.Reynolds et al
7.Terminal illness
8.Veatch
9.Kubler and Ross;Hackett and Weisman
10.Boyle
11.Roth
12.Bain
13.Crichton et al
14.Homedes

منبع مقاله :
كرتیس، آنتونی جیمز، (1384)، روانشناسی سلامت (بهداشت روانی)، ترجمه فرامرز سهرابی، تهران: انتشارات طلوع دانش، چاپ سوم